معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی
نویسندگان

کتاب دختری در قطار

سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۳۷ ق.ظ

کتاب دختری در قطار
اثر: پائولا هاوکینز
مترجم: لیلا قاسمی
نشر: شانی
سال انتشار: ۱۳۹۹

کتاب رمان دختری در قطار نوشته‌ی پائولا هاوکینز، یک رمان دلهره‌آور بریتانیایی است. این رمان در آغاز انتشارش در صدر پُرفروش‌ترین کتاب‌های داستان نیویورک تایمز قرار گرفت و توانست با شکستن رکورد فروش «هری پاتر» عنوان پُرفروش‌ترین رمان سال ۲۰۱۵ را تصاحب کند. 
ریچل زنی الکی است که شوهرش تام او را به خاطر دختری به نام آنا ترک کرده است. ریچل هر روز مسافر قطاری است که از کنار خانه‌ی تام و همسایه‌اش مگان عبور می‌کند. بعد از گذشت مدّتی تام، مگان را نیز فریب می‌دهد. حال مگان باردار است و فکر می‌کند که تام پدر بچه است. ولی در همین آشفتگی، اتفاقی عجیب رخ می‌دهد که مخاطب را وادار می‌کند تا داستان را تا آخر ادامه بدهد. 
شخصیت زن در داستان که درگیر بی‌رمقی و زندگی بدونِ عشق با وابستگی شدیدی به مصرف نوشیدنی سکرآور و بی‌خوابی شده است، نیاز زیادی به دیده‌شدن و مورد توجّه قرار گرفتن دارد. زنی که هنوز گذشته‌اش را فراموش نکرده و در طولِ داستان روزهای شیرین و تلخِ گذشته را ورق می‌زند. در این بین شخصیتی روان‌شناس وارد داستان می‌شود که خلا داستان را پُر می‌کند و ذهنِ مخاطب را به تفکر وا‌می‌دارد. این شخصیت به اندازه‌ای مبهم و قابل تامل توصیف شده است، که در طول داستان متهم اصلی پرونده‌ی قتل شناسایی می‌شود. ولی تمام داستان این نیست. همیشه مجرم نفر دیگری است که حتّی فکرش را هم نمی‌کنید. گاهی اعتراض از زندگی و وضعِ موجود به شکل وایه‌گویی و مونولوگ‌های درونی از زبان شخصیت اصلی بیان می‌شود. این زن به دنبال استقلال و درکِ واقعی دنیای زنانه نیست. بلکه تمام ذهنش درگیرِ عشقی از دست رفته است که هیچ‌وقت برنمی‌گردد. 
دختری در قطار، داستانی شگفت‌انگیز، حقیقت‌طلب، عبرت آموز و غم‌انگیز است که روانکاوانه مفاهیم ذهنی و عاطفی را در قالب جملات خلق می‌کند. 

برشی از متن:
قطار هشت‌‌وچهار دقیقه‌ی صبح تقریباً خالی است. پنجره‌ها باز هستند و هوا بعد از طوفانِ دیروز خنک شده‌است. مگان چیزی حدود ۱۳۳ ساعت است که گم شده‌است، و من حس بهتری نسبت به ماه‌های پیش دارم. وقتی به آینه نگاه می‌کنم، تفاوت را در چهره‌ام می‌بینم. پوستم صاف‌تر و روشن‌تر و چشمانم براق‌تر شده‌اند. مطمئن هستم که حتّی چندگرم هم وزن کم نکرده‌ام، ولی احساس چاقی مفرط ندارم. من همان حسِ خودم را دارم. همان خود قبلی‌ام.

برشی از متن:
تنهـا جایی کـه احساس مالکیتِ واقعی می‌کنـم، اتـاق خواب کوچک من اسـت کــه در آن یـک تخت دو نفـره و یک میز چیده شده‌اند و فضای خالی قابل توجّهی برای قدم برداشتن بین آنها وجود ندارد.
زندگی در ایـن‌جا راحت اسـت، ولـی جایی نیست که دلم بخواهد آن‌جا باشـم. به همیـن دلیل در اتاق پذیرایی و یا پشت میز آشـپزخانه، ضعیف و معذب وقت می‌گذرانـم. مـن کنترل خودم را روی هـمه‌چیـز، از جمله ذهنــم از دسـت داده‌ام.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی