معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی
نویسندگان

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب پرفروش» ثبت شده است

 

کتاب باران نقاب

شاعر: شمیسا سادات میراکبری


بیچاره کلاغ! 
بیچاره مترسک! 
عمریست فریب خورده اند ...
کلاغ اگر از دنیای آدمهای حقیقی 
خبر داشت...
به جای فرار از 
مترسک به جزیره ای دور افتاده 
کوچ می کرد 
و امّا چه سرگذشت تلخی دارد 
مترسک قصه ! 
چه دردی بدتر از اینکه 
دهانت را بدوزند 
و به شکل آدمیزاد درت آورند 
حس می کنم قرن هاست 
حرفی گریبان گیر گلویش شده 
می خواهد فریاد بزند 
من آدمیزاد نیستم 
از من نترسید!

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

  • ۰ نظر
  • ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۴۵
  • ۸۵ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب زمين نخورده

شاعر: علي حيدري (پويا)

مثال کر که صدا را نمی کند باور 
وفا ندیده وفا را نمی کند باور 
کسی که از در و دیوار پشت پا خورده ست 
سلام پنجره ها را نمی کند باور 
و چشم سرخ من این یادگار دلتنگی 
نگاهِ عقده گشا را نمی کند باور 
مگو قناری از آزار باد پائیزی 
جوانه قصه ی ما را نمی کند باور 
گذشت عمر عزیز و چه دیر فهمیدم 
زمین نخورده عصا را نمی کند باور

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

 

  • ۰ نظر
  • ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۳۶
  • ۱۰۴ نمایش
  • نشر شانی

کتاب مردانی در آفتاب اثر غسان کنفانی 
نویسنده‌ی فلسطینی است که توسط مریم نفیسی‌راد ترجمه و 
از انتشارات شانی به چاپ رسیده است. 
جایزه‌ی اصدقاء الکتاب لبنان و جایزه‌ی منظمه الصحافین جهانی و
 هم‌چنین جایزه‌ی اللوتس کتاب آسیا و آفریقا را از آن خود کرد.

فیلمی از روی رمان ساخته شده، به نام فریب خوردگان که طرفداران زیادی داشت.
جایزه‌ی طلایی جشنواره‌ی قرطاج فیلم‌های عربی و آفریقایی را بُرده 
و ‌به ‌عنوان صد فیلم برتر سیاسی تاریخ جهان انتخاب شده است.

  • ۰ نظر
  • ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۳۱
  • ۶۹ نمایش
  • نشر شانی

 

كتاب نيشدارو 
شاعر شروين سليماني 

در دهکده ی ما که گرفتارِ نداری ست
گویند زمستان و خزان نیز بهاری ست!

شغلِ همه مردمِ زحمتکشِ این دِه
هر چند که دیمی ست ولی مزرعه داری ست!

اما دو سه سالیست که اوضاع کساد است
هر بچه کشاورز پیِ شغلِ اداری ست

از نفت فقط سوختنش قسمتِ ما شد
شادیم که وضعیت‌مان مثل بُخاری ست!

چوپانِ جوان عاشقِ فرهنگِ اروپاست
اما پدرش شیفته ی روسِ تزاری ست!

با این که در این دهکده یک کَلّه پَزی نیست
هر کلّه که دارد دو سه جو مغز فراری ست!

آنکس که صمیمانه سه میلیارد به ما زد
چندیست که با ایل و تبارش متواری ست!

قبلا فقط انگیزه ما رنگِ خدا داشت
حالا فقط انگیزه ما رنگِ هزاری ست!

با ایده ی اصلاح یکی واردِ دِه شد
گویند ولی دکترِ امراضِ مَجاری ست!

وقتی دِهِ همسایه ما مثل بهشت است
حتی خر از این دهکده خُشک فراری ست!

می گفت نمیری بُزَکَم کُمبُزه آید
یک طایفه دلخوش به همین کُمبُزه کاری ست!

با این همه ما شکرگزارِ حَضَراتیم
این هم که نمردیم اثرِ شکرگزاری ست!

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

 

  • ۰ نظر
  • ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۲۷
  • ۹۳ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب آوای وحش
جک لندن
مترجم: مریم نفیسی راد

احساس ناب سرزندگی داشت، لذتی که دیگر فراتر از آن وجود نداشت.
و این باور متناقض زندگی است.
این حس نادرست. 
درست زمانی که کسی خود را در اوج می پندارد،
و از این که زنده است غافل می شود، به سراغش می آید.
هم چون هنرمندی که در حال خودش نیست و سرمست است.
یا سربازی که در میدان جنگ است و از نجنگیدن انصراف نمی دهد.
باک هم دچار این احساس شده بود.
باکی که پیشاپیش دسته ی سگ ها به دنبال غذای زنده ای
که در زیر نور مهتاب فرار می کرد، می دوید.
او در مقابل سگ های وحشی شکارچی سرعت می گرفت
و همه شان را پس می زد
و آن چیز وحشی و فراری را دنبال می کرد. 
او ندای مبهم درونی اش را بازگو می کرد،
حس عمیقی درونی اش که به زمان های دیرین باز می گشت
و حالا دیگر تحت فرمان جوش و خروش زندگی، 
موج پر جذر و مد هستی، تک تک جوارح بدنی اش،
مفاصل، رگ و پی و تمام امعا و احشا پر هیجانش بود. 
تمامی این شواهد نشان دهنده ی این بود که وجودش سراسر زندگی و شادابی است
و خود را با شور و هیجان و خوشحالی مفرح
در زیر نور ستارگان و بر صورت ماده ی مرده ای نشان می دهد. 

‌ برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

  • ۳ نظر
  • ۲۹ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۴۵
  • ۱۲۷ نمایش
  • نشر شانی

کتاب گودال

۲۹
بهمن

 

کتاب گودال

نویسنده: الهام خوشی


( اینجا تاب نیست)

دستش را روی دهانم گذاشت و فریاد زد :
_ خفه شو.
بابا کنار تاب ایستاده بود. می خواستم داد بکشم ازش متنفّرم، اما آنقدر خسته بودم که حتی نمی توانستم دهانم  را باز کنم. خنده های نشئگی هایشان را باز هم می شنوم. من هم می خواستم بخندم ولی می دانستم بابا بلند می شود گوشم را می گیرد و پس گردنی می زند....

‌برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

  • ۰ نظر
  • ۲۹ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۵۰
  • ۸۴ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب بادبادک باز
خالد حسینی
ترجمه مریم نفیسی راد

بابا فرمود:
_ زمانی‌که کسی‌رو بکشی، زندگیش‌رو ازش می‌دزدی. وقتی‌که دروغ می‌گی، حق دونستن حقیقت‌رو از یکی می‌دزدی. وقتی سِر کسی‌رو گول می‌مالی، در حقش بی‌انصافی کردی. حالا شیرفهم شدی.


بهم گفت که می‌ترسم، خیلی می‌ترسم، من پرسیدم: چرا؟ بهم گفت که عمیقاً خوشبختم، من به حال خودم می‌بالم، دکتر رسول، یه‌همچین خوشبختی‌ای آدم‌رو می‌ترسونه. ازش پرسیدم: منظورت چیه؟ اونم بهم جواب داد: روزگار فقط درصورتی بهت اجازه می‌ده که ان‌قدر خوشبخت باشی که...
قرار باشه یه چیزی‌رو ازت بگیره.


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

  • ۰ نظر
  • ۲۹ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۲۷
  • ۹۴ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب چهارده شب
شاعر: مجید صالحی

دل بدی بازیچه ی دنیا میشی
دل ببری درست مثه ما میشی
به زندگی فکر کنی، جا می خوری
به عاشقی تن بدی رسوا میشی
بچگیتو بذار روی تاب هل بده
به هر کسی که می شناسیش گل بده
فقط دیگه به عاشقی فکر نکن
قسم نمی خواد بخوری، قول بده

قسمت آدما بهم می خوره
اون جوری که نخوای رقم می خوره
عشق فقط نوشتنش قشنگه
حالت ار این عشق به هم می خوره
دل داری انگاری که بی دل خوشی
خدا بزرگه واسه ی دلخوشی
زمونه جون میده واسه زندگی
زندگی جون میده واسه خودکشی
خدا یه نقاشه فقط می کشه
کفره ولی داره غلط می کشه
اگه همه بهشتی ان پس چرا؟ 
پای جهنم و وسط می کشی؟

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۳۰
  • ۶۸ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب آغوشش عشق بود

عادل دانتیسم

دلم را از سر راه نیاورده ام
سر راه هر کس و ناکس ی بگذارم
و بگویم: لطفا مرا بردارید و دوستم بدارید!
شده باشد تنهایی تمامش را به دوش بکشم.
آوازه خوانِ کوچه و خیابان بشوم
دوست داشتنت را زمین نمی گذارم
جایش را هم به زور به هیچ نگاهی نمی بخشم.
راستش حتی به تو هم هیچ ربطی ندارد. 
چه برسد به دیگران
که چرا اینگونه بی رحمانه دل پایِ تو نشسته است.
اما برای خاطر جمعی هر کس که می پرسد از خلوت خودش
که مگر می شود دوست داشت اینچنین؟ 
می شود! حتی بی بوسه و آغوش هم می شود. 
حتی می شود آن قدر وفادار بود که هر کسی از لحنِ حرفهایت
بفهمد که اینجا کسی دارد عاشقی می کند.
کافیست یک دل داشته باشی که دوست داشتن را
بخواهد در تمام وحودش در آغوش بگیرد. 
من دلم را از سر راه نیاورده ام.
که به هر سلامی
به هر نگاهی، به هر کلامی
یادم برود که تو هر روز
در من حکومت می کنی.

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۲۸
  • ۸۹ نمایش
  • نشر شانی

👇

 

مجموعه اشعار هیاهوی دل
۱۱۴ صفحه
شاعر خانم فروغ گوددزی

****

در خیالم دست به خانه تکانی زدم
چشم برگرداندم نگاهت روی طاقچه
باز خیالم را
ریخت و پاش کرد

****

همین که شبیه هیچ کس نیستی
شیرینیهای غزلهایم را بیشتر می کند
شباهتت به بقیه تلخ و دلهره آور است

****

شرم می گفت:
گناه است نگاهش بکنی
عشق می گفت:
نگاهش نکنی می بازی

****

صدای دهل خدا را می شنوی؟
برگهای پاییزی را به
رقص در آورده

****

من امروز به باوری رسیدم
که سالها پیش خوابش را دیده بودم
آن شب او بی خداحافظی
می رفت

****

می تراود
از نفس هایش
کلامی بی صدا
کاش
لب خوانی بلد بودم
من

 

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۵۳
  • ۷۸ نمایش
  • نشر شانی