معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی
نویسندگان

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب پرفروش» ثبت شده است

کتاب جاناتان مرغ دریایی

ریچارد باخ
مترجم: مهسا حمدیان

 

کتاب جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ،

حکایتی در قالب رمان کوتاه است.

این کتاب داستانی از زندگی همه‌ی انسان‌ها است؛

همه‌ی انسان‌هایی که به زندگی در اجتماع خودساخته خو کرده‌اند

و هیچ برون رفتی از قوانین و چهارچوب‌های

خودساخته متصور نیستند.

ریچارد باخ کتاب جاناتان مرغ دریایی

(Janathan Livingston Seagull)

را در سال 1970 نوشت، داستان مرغ دریایی‌ای که نمی‌خواهد

مثل بقیه مرغان دریایی زندگی کند،

می‌خواهد تندتر و بالاتر پرواز کند.

اما همنوعانش تغییر را دوست ندارند

و او را از جمع خود می‌رانند.

اما به راستی، جاناتان تنها مانده است

یا مرغانی که او را راندند؟

سرگذشت این مرغ دریایی بلند پرواز، نزدیک چهل سال است

که میلیون‌ها نفر را محسور خود کرده است.

جاناتان مرغ دریایی، کتابی سرشار از امید است.

داستان پرواز و رهایی. داستان چگونه پریدن و چگونه دل کندن،

داستان رها کردن و شکستن تمام عادات.

یک داستان نمادین که می‌شود از آن اوج گرفتن را آموخت.

اینکه هرگز نباید مایوس شد و دست از تلاش کشید.

نویسنده‌ی این کتاب، ریچارد باخ (Richard Bach)،

خلبانی که تا کنون سه کتاب درباره‌ی پرواز نوشته است

و جاناتان مرغ دریایی یکی از زیباترین این سه کتاب است!

در این اثر بسیار ساده اما ارزشمند، یک مرغ دریایی به نام جاناتان

بر خلاف مرغان دریایی دیگر که پرواز و زندگی را

فقط در به دست آوردن غذا در کنار ساحل

(قانع بودن به حداقل آنچه می‌توان داشت) خلاصه کرده‌اند،

دوست دارد شوق پرواز را تجربه کند،

دوست دارد لذت پرواز را تجربه کند و سرعت را.

پرواز همان قابلیتی است که در ذات بال‌های جاناتان است...

جملات زیبای جاناتان مرغ دریایی:

- برای بسیاری از مرغان، تنها خوردن غذا مهم است و نه پرواز.
- بهشت مکان نیست، زمان هم نیست.

بهشت رسیدن به کمال است.
- آنچه را دیدگانت به تو می‌گویند باور نکن.

چشم‌هایت تنها محدودیت را نشانت می‌دهند.
- ما آزادیم هر جا که می‌خواهیم برویم و هر چه هستیم، باشیم.
- تنها قانون حقیقی آن است که به آزادی رهنمون شود.

هیچ قانون دیگری وجود ندارد.


‌برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۳۸
  • ۱۱۴ نمایش
  • نشر شانی

کتاب این مرد یک مثلث بی ضلع
مجید معارف وند

از آن شبی که نگاهی به باغ ها کردی
به شوق خون شده دل های آلبالوها
و سمت دیگری از باغ، محو چشم تو بود
که از نگاه تو شیرین شدند لیموها
و لا به لای نفس های تو شب شمیم تو است
که عطر می وزد از گیسوان شب بوها


‌برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۳۹
  • ۱۱۰ نمایش
  • نشر شانی

کتاب از قلب تهران به قلب استانبول
حمیدرضا شکارسری
ترجمه: شیرین راد

آشنا به نظر می رسد
این کبوتر
بر لبه ی پنجره ی طبقه ی هجدهم این هتل پکن
روزی آیا از دست من و تو
دانه نچیده بود
در میدان تقسیم استانبول

****

صلح
شایعه ای بزرگ 
بر دهان جهان


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۴۳
  • ۱۶۴ نمایش
  • نشر شانی

کتاب از لاله زار تا جمهوری
سید مهدی موسوی

من واسه کشتن سایه ها
نه یه دشنه، یه فندک می خوام
خنجر و دشنه مال خودت
من با قلبم به جنگت میام

خودنویسم که جوهر نده
تو از اینم بزرگ تر میشی
من اگه حرفِ تو قلبمو
توی گوشت بگم کر میشی


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۴۰
  • ۱۰۷ نمایش
  • نشر شانی

خدا یک نقطه دارد
بهروز باغبان

شنیده ام به غزل حال تازه ای دادی
به شاعران غزل گو اجازه ای دادی
رسیده ای تو به یارت اگر غلط نکنم
تو رفته ای به دیارت اگر غلط نکنم
تو رفته ای و به یادت همیشه می بارم
به روی دفتر شعرم که دوستت دارم
اصول فلسفه های تز اساطیری
عزیز سر به هوای رجال کشمیری
خدا مجال رسیدن نمی دهد ما را
دوباره فرصت دیدن نمی دهد ما را
همیشه نام تو را با غرور می بوسم
تو را همیشه من از راه دور می بوسم
اگر چه بی تو من از داغ عشق لبریزم
دلم نیامد از این عاشقی بپرهیزم


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۳۵
  • ۱۳۷ نمایش
  • نشر شانی

کتاب تا آمدن تو عشق بازی ممنوع
امید صباغ نو

در باور من جهان به هم ریخته است
یکرنگی آسمان به هم ریخته است
آرامش لحظه های بی شعر مرا
چشمان زنی جوان به هم ریخته است. 


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۳۱
  • ۱۰۴ نمایش
  • نشر شانی

کتاب هومر و لنگی

۰۱
فروردين

کتاب هومر و لنگی
ای ال داکترو
مترجم: مهتاب مقدم نیا

این کتاب ماجرای جوانی به نام هومر است

که در بیست سالگی به طور کامل بینایی خود را از دست می دهد. 
او به همراه پدر و مادر خود و برادرش لَنگی

در نیویورک زندگی می کند. 
بعد از نابینایی هومر، پدر و مادر در سفری به اسپانیا

گرفتار آنفولانزای مرگ آوری شده و هر دو فوت می کنند. 
در این میان لنگی با نیروهای اعزامی آمریکا،

به جنگ در اروپا می رود و مدتی هومر به تنهایی مجبور به

گذران زندگی می شود و تجربیات مختلفی از زندگی

و انسان های اطراف کسب می کند. 
اما در نهایت او زندگی و زنده بودن را فقط

از لمس دستان برادرش لنگی متوجه می شود. 
جویس کرول اوتس همزمان با انتشار هومر و لنگی

یادداشتی در هفته نامه ی نیویورکر نوشته و

دکتروف را به خاطر روایت داستان اسطوره های تاریخ

صد و پنجاه سال پیش آمریکا ستایش می کند

و او را اسطوره ی وقایع نگاری آمریکا لقب داده است. 

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۲۹
  • ۱۰۷ نمایش
  • نشر شانی

کتاب عقاید یک دلقک
هاینریش بُل
مترجم: فاطمه عزتی سوران

زمانی که به شهر بُن رسیدم، هوا تاریک شده بود.

خودم را وادار کردم تا یک سری از اعمال مکانیکی را که

در طول پنج سال رفت و آمدم به این شهر انجام می دادم،

تکرار نکنم. پایین رفتن از پله های ایستگاه قطار،

بالا رفتن از پله ها، زمین گذاشتن ساک سفری،

بیرون آوردن بلیت از داخل جیب کت، برداشتن ساک،

تحویل بلیت، ورود به باجه روزنامه فروشی، خرید روزنامه های عصر،

خروج از باجه و اشاره به یک تاکسی. تقریبا در پنج سال گذشته

همیشه در حال ترک جایی و ورود به جای دیگری بودم.

هر صبح از پله های ایستگاه بالا می رفتم

و دوباره پایین می آمدم. عصر باز هم از پله ها پایین می آمدم

و دوباره بالا می رفتم. 


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۳۵
  • ۱۲۷ نمایش
  • نشر شانی

کتاب مسخ

۲۱
اسفند

کتاب مسخ
 فرانتس کافکا
مترجم گ. نسرکانی

یک روز صبح وقتی گرگور سامسا نفس‌نفس زنان
از یک خواب آشفته پرید.
ناگهان متوجه شد که تبدیل به یک حشره ی موذی غول پیکر شده است.
او به پشت سفت و سخت و زره مانندش افتاده بود 
و وقتی سرش را کمی بالا آورد شکم گنبدی مانند 
و قهوه ای رنگش را دید که با رگه های قوسی شکل سفت و
 محکمی تقسیم بندی شده است. پتو آنقدر بالا رفته بود که به سختی روی شکمش بند بود
 و نزدیک بود سر بخورد و بیفتد 
و پاهای بیشمارش که در مقایسه با سایر اندامهایش
 به صورت رقت آمیزی بسیار نازک بودند
 جلوی چشم هایش از روی بیچارگی تکان می خوردند.
 پیش خودش گفت: یعنی چه بلایی سرم اومده؟


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۲۱ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۵۶
  • ۹۵ نمایش
  • نشر شانی

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
اوبانا فالاچی
ترجمه: رعنا فخرایی
امشب پی بُردم که وجود داری: بسان قطره‌ای از زندگی که از هیچ جاری باشد. با چشم باز، در ظلمت محض دراز کشیده بودم که ناگهان در دل تاریکی، جرقه‌ای از آگاهی و اطمینان درخشید: آری، تو آنجا بودی. وجود داشتی. گویی تیری به قلبم خورده بود. و وقتی صدای نامرتب و پر هیاهوی ضربانش را باز شنیدم احساس کردم تا خرخره در گودال وحشتناکی از تردید و وحشت فرو رفته‌ام. سعی کن بفهمی ... من از دیگران نمی‌ترسم. با دیگران کاری ندارم. از خدا هم نمی‌ترسم. به این حرفها اعتقادی ندارم. از درد هم نمی‌ترسم. ترس من از توست. از تو که سرنوشت، وجودت را از هیچربود و به جدار بطن من چسباند. هر چند همیشه انتظارت را کشیده‌ام، هیچگاه آمادگی پذیرایی از تو را نداشته‌ام و همیشه این سوال وحشتناک برایم مطرح بوده است: نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی؟ نکند نخواهی زاده شوی؟ نکند روزی به سرم فریاد بکشی که: " چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری؟ چرا مرا درست کردی؟ چرا؟

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۵۸
  • ۱۶۳ نمایش
  • نشر شانی