معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی
نویسندگان

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ناشر تخصصی شعر و ادبیات» ثبت شده است

کتاب مایادا

۲۰
خرداد

کتاب مایادا  

کتاب مایادا اثر جین ساسون است که توسط شراره معصومی ترجمه و در نشر شانی ترجمه شده است. نشر شانی یکی از باتجربه‌ترین و پُرعنوان‌ترین ناشرهای برتر کشور است که سابقه‌ی درخشانی در نشر کتاب‌های ترجمه‌ی خارجی با توجّه به رعایتِ اصول و قوانین دارد.  
کتاب مایادا نیز در بهار سال 1399 از این نشر پُرتوان منتشر شده است. جین ساسون در مقدمه‌ای کوتاه بر این کتاب می‌گوید در سفری که به عراق داشته می‌خواهد که مترجم زن در کنارش باشد و به این ترتیب با مائده العسگری که متعلّق به خانواده‌ای با‌نفوذ و ثروتمند است، آشنا می‌شود که این آشنایی به دوستی عمیقی منجر می‌شود‌.
مایادا یا همان مائده گرفتار زندان صدام حسین می‌شود. 
کتاب مایادا روایت زندگی مائده العسگری است و روایت جنایاتی که در زندان صدام حسین شاهد بوده و...
در این کتاب روایت ایرانیانی  که از عراق رانده شده‌اند نوشته شده و اینکه چطور مایادا از زندان نجات می‌یابد و همین‌طور بخش‌هایی از زندگی مایادا را توصیف می‌کند. 
مایادا درباره مادری است که نگران فرزاندنش هست و از سرنوشت خود اطمینان ندارد..
مایادا روایت انسان هایی است که بی هیچ دلیلی قربانی شده‌اند...
این داستان روایت زندگی است با همه‌ی فراز و فرودهایش ... و روایت عشق و ایثار و فداکاری. این کتاب یکی از پُرفروش‌ترین و پُرطرفدارترین کتاب‌هایی است که توسط زنان نوشته شده و سبکی خاص، بی‌نظیر و دلخراش دارد.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۵۲
  • ۱۳۷ نمایش
  • نشر شانی

کتاب سه‌شنبه‌ها با موری
اثر میچ دیوید آلبوم است که توسط علی امیدیان ترجمه و در
نشر شانی و در بهار ۱۳۹۹ منتشر شده است. 

میچ دیوید آلبوم (متولد ۲۳ می سال ۱۹۵۸) نویسنده‌ی آمریکایی و روزنامه‌نگار، فیلمنامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس، مجری رادیو و تلویزیون و نوازنده است. وی، فارغ‌التحصیل دانشگاه براندیس در رشته‌ی جامعه‌شناسی و فوق‌لیسانس روزنامه‌نگاری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه کلمبیای نیویورک سیتی است. او شاید بیشتر به خاطر داستان‌های الهام بخش و موضوعاتی که با کتاب‌ها، نمایشنامه‌ها و فیلم‌هایش در پیوند است، شناخته شود. سه‌شنبه‌ها با موری در سال ۱۳۹۹ با ترجمه‌ی علی امیدیان از نشر شانی منتشر شده است. 

یک معلم پیر و دلسوز که تا مرز بی‌نهایت می‌آموزد و تمام نکاتی را که یک انسان لازم است بداند می‌گوید. خیلی از این موضوعاتِ آموزنده در زندگی بشر عبرت‌آموز و سودمند هستند. او در جلسه‌های تدریسش معناهای مختلف زندگی، انسانیت، عشق، ازدواج، جامعه، قدرت بخشودن و سختی‌های پیری و کهولت، و دیگر نکات مفید را بیان می‌کند. نکاتی که پای احساسات انسانی و ارتباط عاطفی انسان‌ها را به میان می‌آورد و رویاهای کاذب را نادیده می‌گیرد. همچنین موضوعاتی مثل فرهنگ نظام سرمایه‌گذاری و جوامع سیری‌ناپذیر بشریت را در قالب کلمات به تصویر می‌کشد. 
داستان و شخصیت‌های این کتاب کاملا واقعی هستند. کتاب روایتی گزارش‌گونه دارد. داستان رویارویی یک استاد پیر روانشناسی اجتماعی با مرگ، به وسیله‌ی یکی از دانشجویان قدیمی‌اش به رشته‌ی تحریر درآمده است. موری شوارتز که استادی پیر و سرزنده است متوجّه می شود که به نوعی بیماری کُشنده و پیش‌رونده‌ی عصبی دچار است و ماجرا از اینجا آغاز می شود. موری در دیدارهای متعدد با دانشجوی سابقش میچ که حالا یک روزنامه‌نگار سرشناس است، رازهایی را که به تجربه از زندگی و مرگ و عشق آموخته است فاش می کند. 
ترجمه های مختلفی از این کتاب به زبان فارسی موجود است، اما از آنجا که این کتاب در حوزه‌ی ادبیات ژورنالیستی قرار گرفته است، و یا از یک منظر دیگر یک کتاب روانشناسی به شمار می‌آید، هیچ‌گاه برای انتقال صریح و روان مفاهیم موجود در آن، به شکلی جدّی مورد توجّه مترجمان قرار نگرفته است. نشر شانی ترجمه‌ی دقیقی از این کتاب را منتشر کرده است که دارای بخش‌هایی افزوده‌شده توسط نویسنده نسبت به چاپ‌های قبلی آن بوده و این نیز یکی دیگر از ویژگی‌های منحصر به فرد این ترجمه به حساب می‌آید.
از دیگر آثار میچ آلبوم می‌توان به (پنج نفری که در بهشت ملاقات کنیم) و (برای یک روز بیشتر) اشاره کرد.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۵۰
  • ۱۳۲ نمایش
  • نشر شانی

کتاب مردانی در آفتاب 
اثر غسان کنفانی نویسنده‌ی فلسطینی است که توسط مریم نفیسی‌راد ترجمه و در بهار ۱۳۹۹
از انتشارات شانی منتشر شده است. این کتاب که به سبکی بی‌نظیر با تعلیق و کشش بالا نوشته شده تاکنون جوایز متعددی را کسب کرده است. 
این کتاب جایزه‌ی اصدقاء الکتاب لبنان و جایزه‌ی منظمه الصحافین جهانی و هم‌چنین جایزه‌ی اللوتس کتاب آسیا و آفریقا را از آن خود کرد.
فیلمی از روی رمان به نام فریب خوردگان هم ساخته شده است. 
جایزه‌ی طلایی جشنواره‌ی قرطاج فیلم‌های عربی و آفریقایی را بُرده و ‌به‌ عنوان  صد فیلم برتر سیاسی تاریخ جهان انتخاب شده است.
 سه مرد فلسطینی، از سه نسل مختلف، قصد مهاجرت قاچاقی از فلسطین به کویت را دارند. هرکدام غرق در مشکلات خود اهم از بی‌پولی‌اند و همین امر باعث می‌شود که برای پرداخت مبلغی کمتر و در عین حال انتخاب راهی سهل‌الوصل‌تر 
همراه راننده‌ ابوالخیزران شوند.

در کتاب مردانی در آفتاب با یک ترجمه‌ی خوب و روان و کاملا حرفه‌ای مواجه هستیم.
مردانی در آفتاب یکی از پرطرفدارترین و جذاب‌ترین کتاب‌هایی است که نشان می‌دهد برای زندگی بهتر می‌توانیم در وطن خودمان تلاش کنیم و خطر مهاجرت را به جان نخریم.
در هر صفحه از این کتاب با ترجمه‌ای روان همراه با جملات مفهومی و پندآموز رو‌به‌رو هستیم که به شیوه‌ی پازلی و با تعلیق بالا نوشته شده است.

مردانی در آفتاب رمانی غم‌انگیز و وحشت‌‌آور است که تا آخر عمر رهایت نخواهد کرد. شخصیت‌های داستان خیلی خوب پرداخت شده‌اند و روایتی ماندگار را در ذهن مخاطب به نمایش می‌گذارند. وقتی عرصه‌ی زندگی، بانگِ کمبودها و نداری‌ را سر می‌دهد، در این جریانِ ناراحت‌کننده شخصیت‌ها تبدیل به افراد جدیدی می‌شوند که با رویا و آرزو پا به مسیر سیلاب می‌گذارند. سیلابی از مشکلات و سختی‌ها که در فرسایشِ مسیر از آن‌ها سایه‌ای خاکستری باقی می‌ماند.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۴۷
  • ۱۱۸ نمایش
  • نشر شانی

کتاب مغازه خودکشی
اثر: ژان تولی
مترجم: نازنین جباریان 
نشر: شانی
سال نشر: ۱۳۹۹

مغازه‌ی خودکشی اثر ژان تولی جز کتاب‌های پُرفروش آمازون است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و تاکنون به بیش از بیست زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. این رمان از بهترین و بامحتواترین رمان‌های فانتزی سیاه است که در آن مرگ حضوری متراکم و عجیب دارد و خواننده را به موضوعاتی مثلِ عشق به زندگی و ساختنِ یک زندگیِ بهتر تشویق می‌کند.

داستان در زمانی نامعلوم رخ می‌دهد که در آن مردم همه افسرده هستند و به جز مرگ و خودکشی چاره‌ای نمی‌بینند. تمامی شهر در غم و اندوه فرو رفته است و آسمان شهر معمولاً همیشه گرفته و ابری است. هوا آلوده و لبخند از لبان مردم رفته است و جایش را به گریه داده است. در این میان، خانواده‌ای وجود دارد که مغازه‌ای به نام مغازه‌ی خودکشی دارند و لوازم خودکشی مردم شهر را فراهم می‌کنند. پدر خانواده میشیما تووآچ و همسرش لوکرز به همراه سه فرزند خود وینست، مرلین و آلِن مغازه را اداره می‌کنند. میشیما و لوکرز نام سه فرزند خود را از شخصیت‌های معروف تاریخ که خودکشی کرده‌اند، انتخاب کرده‌اند و سعی می‌کنند ناامیدی و غم و اندوه دوران را به فرزندان خود نیز القا کنند و آنها را با واقعیت جامعه روبه‌رو کنند. ولی در این میان، فرزند کوچک‌شان آلِن که طی یک بارداری ناخواسته متولّد شده است، تمامی محاسبات و برنامه‌های خانواده را به هم می‌ریزد. آلِن حتّی از زمان تولّد لبخند به لب دارد و هر چه که بزرگتر می‌شود، برخلاف خانواده‌اش و مردم، رفتار و حرف‌هایش پُر از امیدواری و خوش‌بینی است و از غم و ناراحتی گریزان است و برعکس سعی می‌کند غم و ناراحتی را از خانواده و شهر دور کرده و مردم را به داشتن امید و خوشحالی دعوت کند...‌ ژان تولی نویسنده‌ی فرانسویِ مغازه خودکشی که رمانی به سبک طنز سیاه است، به خوبی توانسته شرایط بد جامعه را تصویرسازی کند و به همراه شخصیت اصلی داستان که آلِن نام دارد، خواننده را جذب داستان کتاب کند. در سال ۲۰۱۲ انیمیشنی نیز بر اساس این رمان ساخته شد که بسیار دیدنی است.
در طول داستان آلن به مخاطب می‌آموزد که جنگیدن برای زندگی بیشتر از خودکشی ارزشمندتر است و طرفدارانِ بیشتری دارد. چون خودکشی انتخابِ انسان‌های ضعیف و شکست‌خورده است که هیچ‌وقت برای عشق به زندگانی تلاشی نکرده‌اند. 
داستان در زمان و مکان نامعلومی اتفاق می‌افتد و به سبکی جلو می‌رود که روندِ امید به زندگی و روشنایی در قلبِ بشر، و مخالفت و سرسختی در مقابلِ دشواری‌ها در جمله ‌به ‌جمله‌اش موج می‌زند. 
در آخر داستان جملاتی پندآموز و شوک‌آور نوشته می‌شود که بسیار چالش‌برانگیز و مهیج است و فکر مخاطب را درگیر می‌کند. البته از این پایان برداشت‌ها و نکات مختلفی را می‌توان دریافت کرد و این بستگی به ذهن مخاطب دارد که چه مطلبی را از چالشِ آخرِ روایت برداشت کرده است. 
یکی از هیجان‌انگیزترین قسمت‌های کتاب، خانواده‌ی تواچ هستند که برای شغل و هدفِ منحصربه فردِ خود تلاش می‌کنند و اخباری سیاه و گاه غلط را گسترش می‌دهند. اخباری که عشق به زندگی را نابود کرده و روحیه‌ی دیگران را تضعیف می‌کند. همچنین پسر خانواده‌ی تواچ وسایلی جدید و عجیب را برای خودکشی اختراع و عرضه می‌کند. آنها عقیده دارند: آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ پس لااقل در مرگ‌تان موفق باشید. 
و با همین عقاید غلط و تاریک، به هر کسی که قصد خودکشی داشته باشد، لوازم خودکشی ارائه می‌دهند.
در مقابلِ تمام این سیاهی‌ها و تیرگی‌های خفقان‌آور، آلن شخصیتی سرزنده و معقول است که تاریکی‌ها را روشن می‌کند و مثل چراغی در فضای ساختمانِ تاریکِ می‌درخشد. آلن از هر تیتر خبر، نکات مثبتی دریافت می‌کند و از دید روشنِ خودش اخبار را تعریف می‌کند. او هیچوقت قوانین تیره و ضدزندگیِ مغازه را رعایت نمی‌کند و تغییرات واضحی در رفتارهایش ایجاد می‌کند.

قسمتی از متن کتاب: 

در بسته بود و میشیما کنار پنجره‌ی اتاق خوابشان ایستاده بود. با دستش پرده را کنار نگه داشته بود و داشت به خورشیدی که انگار در خون خودش غرق بود، نگاه می‌کرد. به برج‌های مقابلی که همه خود را از آن بالا به پایین پرت مي‌کردند و فلسفه‌ی زندگی پایان می‌یافت. آینده‌ای که با سقوط آزاد از بین می‌رفت و انسان‌ها و رویاهایشان، آن پایین خرد شده و از هم می‌پاشیدند.
مسیو توووآچ مغازه‌داری که افکارش مالیخولیایی شده بود، با رنگ سرخ غروبی که در چشمانش تابیده بود، احساس بی‌کسی، ناتوانی، بی‌ارزشی، کثیفی، ضعف و شکست می‌کرد.
حتی کم کم داشت نسبت به لوکرز هم احساس نا‌امیدی می‌کرد. به نظر می‌رسید همه چیز در حال فروپاشی و نابودی بود، حتی عشق و زیبایی هم داشت تا ابد به دست فراموشی سپرده می‌شد. افکار جورواجور مدام در سرش می‌چرخیدند و همهمه ایجاد می‌کردند. دیگر مدت‌ها بود نه فصلی وجود داشت، نه رنگین‌کمان و نه برفی مي بارید. پشت برج‌‌های روبرو، تپه‌های شنی بزرگی پدید آمده بودند که گاهی اوقات باد دانه‌ شن‌ها را در بلوار برگووی پخش می‌کرد و حتی از زیر درهای مغازه‌ی خودکشی نیز داخل مغازه نفوذ می‌کردند. پرند‌ه‌هایی که یا بر سر کمبود اکسیژن خفه می‌شدند و یا ایست قلبی می‌کردند. صبح که مي‌شد، زنان قبل از آن که خودشان را نیست و نابود کنند، پر‌های آن پرندگان را جمع ‌می‌کردند و برای خودشان کلاه‌های عجیب و غریب درست می‌کردند. گاهی صدای داد و فریاد مردم از داخل استادیوم بزرگ ورزشی بلند می‌شد و در آن لحظه، در جایی دیگر از شهر، کسانی بودند که کابوس می‌دیدند و از ترس درون رخت خوابشان پیچ و تاب می‌خوردند.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۴۰
  • ۱۲۰ نمایش
  • نشر شانی

کتاب دختری در قطار
اثر: پائولا هاوکینز
مترجم: لیلا قاسمی
نشر: شانی
سال انتشار: ۱۳۹۹

کتاب رمان دختری در قطار نوشته‌ی پائولا هاوکینز، یک رمان دلهره‌آور بریتانیایی است. این رمان در آغاز انتشارش در صدر پُرفروش‌ترین کتاب‌های داستان نیویورک تایمز قرار گرفت و توانست با شکستن رکورد فروش «هری پاتر» عنوان پُرفروش‌ترین رمان سال ۲۰۱۵ را تصاحب کند. 
ریچل زنی الکی است که شوهرش تام او را به خاطر دختری به نام آنا ترک کرده است. ریچل هر روز مسافر قطاری است که از کنار خانه‌ی تام و همسایه‌اش مگان عبور می‌کند. بعد از گذشت مدّتی تام، مگان را نیز فریب می‌دهد. حال مگان باردار است و فکر می‌کند که تام پدر بچه است. ولی در همین آشفتگی، اتفاقی عجیب رخ می‌دهد که مخاطب را وادار می‌کند تا داستان را تا آخر ادامه بدهد. 
شخصیت زن در داستان که درگیر بی‌رمقی و زندگی بدونِ عشق با وابستگی شدیدی به مصرف نوشیدنی سکرآور و بی‌خوابی شده است، نیاز زیادی به دیده‌شدن و مورد توجّه قرار گرفتن دارد. زنی که هنوز گذشته‌اش را فراموش نکرده و در طولِ داستان روزهای شیرین و تلخِ گذشته را ورق می‌زند. در این بین شخصیتی روان‌شناس وارد داستان می‌شود که خلا داستان را پُر می‌کند و ذهنِ مخاطب را به تفکر وا‌می‌دارد. این شخصیت به اندازه‌ای مبهم و قابل تامل توصیف شده است، که در طول داستان متهم اصلی پرونده‌ی قتل شناسایی می‌شود. ولی تمام داستان این نیست. همیشه مجرم نفر دیگری است که حتّی فکرش را هم نمی‌کنید. گاهی اعتراض از زندگی و وضعِ موجود به شکل وایه‌گویی و مونولوگ‌های درونی از زبان شخصیت اصلی بیان می‌شود. این زن به دنبال استقلال و درکِ واقعی دنیای زنانه نیست. بلکه تمام ذهنش درگیرِ عشقی از دست رفته است که هیچ‌وقت برنمی‌گردد. 
دختری در قطار، داستانی شگفت‌انگیز، حقیقت‌طلب، عبرت آموز و غم‌انگیز است که روانکاوانه مفاهیم ذهنی و عاطفی را در قالب جملات خلق می‌کند. 

برشی از متن:
قطار هشت‌‌وچهار دقیقه‌ی صبح تقریباً خالی است. پنجره‌ها باز هستند و هوا بعد از طوفانِ دیروز خنک شده‌است. مگان چیزی حدود ۱۳۳ ساعت است که گم شده‌است، و من حس بهتری نسبت به ماه‌های پیش دارم. وقتی به آینه نگاه می‌کنم، تفاوت را در چهره‌ام می‌بینم. پوستم صاف‌تر و روشن‌تر و چشمانم براق‌تر شده‌اند. مطمئن هستم که حتّی چندگرم هم وزن کم نکرده‌ام، ولی احساس چاقی مفرط ندارم. من همان حسِ خودم را دارم. همان خود قبلی‌ام.

برشی از متن:
تنهـا جایی کـه احساس مالکیتِ واقعی می‌کنـم، اتـاق خواب کوچک من اسـت کــه در آن یـک تخت دو نفـره و یک میز چیده شده‌اند و فضای خالی قابل توجّهی برای قدم برداشتن بین آنها وجود ندارد.
زندگی در ایـن‌جا راحت اسـت، ولـی جایی نیست که دلم بخواهد آن‌جا باشـم. به همیـن دلیل در اتاق پذیرایی و یا پشت میز آشـپزخانه، ضعیف و معذب وقت می‌گذرانـم. مـن کنترل خودم را روی هـمه‌چیـز، از جمله ذهنــم از دسـت داده‌ام.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۳۷
  • ۱۸۲ نمایش
  • نشر شانی

کتاب دوئل

۲۰
خرداد

 

کتاب دوئل
اثر: آنتوان چخوف 
مترجم: سودابه پاس‌لاری
نشر: شانی
 سال ۱۳۹۹

دوئل نوشته‌ی آنتوان چخوف برای اوّلین بار در سال ۱۸۹۱ به چاپ رسید. دوئل یکی از معدود داستان‌های بلند چخوف است که با اثرگذاری و کشش داستانی‌اش، حتّی پس از گذشت یک قرن جذابیت خود را برای خواننده حفظ کرده و از این رو می‌توان آن را یکی از مهّم‌ترین آثار چخوف نویسنده‌ی مشهور و تاثیرگذار روس دانست.
 این رمان به‌حدی جالب و عبرت‌آموز است که محال است کسی بتواند در یک معرفی کوتاه به همه‌ی نکات مثبت کتاب و مفاهیم پندآموز آن اشاره کند. از همان ابتدای داستان و با خواندن اوّلین جملاتِ کتاب، خواننده متوجّه می‌شود که این رمان با دیگر رمان‌های آنتوان چخوف تفاوت بسیاری دارد.
داستان دوئل بر مبنای جدال دو شخصیت اصلی کتاب که یکی جانورشناسی به نام ون کورن و دیگری مامور حکومتی به نام لاوسکی است شکل می‌گیرد. این دو جهان‌بینی و عقاید متضادی با یک‌دیگر دارند، جانورشناس با عقاید داروینیسم اجتماعی‌اش، عقیده دارد تنها افراد شایسته و قدرتمند در خور بقا هستند و لاوسکی که تفکری هملت‌گونه دارد مُدام از روی ظاهرسازی، تمام فساد و فرومایگی اخلاقی‌اش را به پیشینیان و تمدن نسبت می‌دهد. 
چیزی که باعث جذابیت داستان می‌شود آن است که هیچ یک از دو شخصیت اصلی پیروز نمی‌شوند. بنابراین اگر جهان‌بینی هر دو کاراکتر در آخر شکست می‌خورد پس حق با چه کسی است؟ عقیده‌ی کدام‌یک درست است؟ 
در واقع چخوف در نوشته‌اش قضاوت را بر عهده‌ی خواننده می‌گذارد و جانب هیچ‌یک از قهرمانان اصلی داستان را نمی‌گیرد، همین هم باعث کشش و جذابیت وافری در داستانش می‌شود. 
در رمان شخصیت‌های دیگری نیز وجود دارد، که هر یک نقشی اساسی و مهّم در پیش‌برد داستان دارند. برای مثال کشیش جوانی که علیرغم شخصیت سبک‌سری که دارد نقشی بسیار حیاتی در روز دوئل ایفا می‌کند. 
قصه‌ای تلخ و دردی عمیق پشتِ هر کدام از جملات این کتاب پنهان است که با وجود غم‌انگیز بودن، روزنه‌ای از امید را در دل مخاطب روشن می‌کند. داستانِ شخصیت‌هایی ضعیف است که دنبال راه‌های بزرگ هستند. اما هنوز طبق عادتِ گذشته همان مسیر قبلی را می‌جویند‌. داستان در شهر کوچکی در قفقاز و در کنار دریای سیاه رخ می‌دهد. شخصیت داستان لاوسکی به جای اینکه در راه درست خود قدم بردارد، وقتِ خود را به کارهای روزانه و نقل داستان‌های نامربوط می‌گذراند. داستان دوئل در جایی پایان می یابد که شخصیت لاوسکی مرگ را حس می‌کند اما زندگی تازه‌ای را شروع کرده است.

قسمتی از رمان:
کوه‌های تیره‌رنگ و زیبا در قسمت‌ تنگه‌ها و دره‌هایش انگار شکاف خورده و زخمی بودند. بوی روح‌انگیز و مطبوع در عین حال مرموزی فضا را پر کرده بود. از بین شکاف‌ها، کوهای دیگری به رنگ قهوه‌ای، صورتی، یاسی و دودی که غرق در نور خورشید بودند به چشم می‌خورد. گاه‌گاهی که از کنار یک دره رد می‌شدند، صدای آبی که از بالا فرو می‌آمد و به سنگ‌های روی زمین می‌خورد و به اطراف می‌پاشید به گوش می‌رسید.
 لاوسکی گفت: 
« اَه، این کوه‌های لعنتی، حالم ازشون بهم می‌خوره.»
جایی که رود سیاه با رود زرد یکی می‌شود، هم‌چون جوهر سیاه‌رنگش می‌کند و با آن دست به گریبان می‌شود.
دکه‌ی تاتار کِربلایی دوهان با پرچم روسیه بر پشت بام‌اش، و متنی به این مضمون: 
«دوهان با صفا»
 که با گچ نوشته شده بود به چشم می‌خورد. در نزدیکی‌‌اش باغی کوچک بود که دور تا دورش با پرچین‌های چوبی حفاظ شده و میز و صندلی‌هایی درونش بود. در بیشه‌زار هم میان انبوه درختچه‌های خار‌دار درخت سرو تنهای بسیار زیبایی ریشه دوانده بود.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۳۵
  • ۱۶۷ نمایش
  • نشر شانی

واژه های کاغذی
به کوشش سحر ارغوان و مریم فلاحی

و من در هزارتوی این قصه گم شدم
قصه ی بی در و پیکر روزگار
بی آغاز و پایان...
تلخ و شیرین...
بی نام و نشون...
به دنبالت گشتم تا پایان بدهی به این کتاب صد ساله!
پایانش را بنویسی تلخ یا شیرین؟!
مهم نیست. 
من فقط به دنبال آن پنج حرف آخرم
که پایان دهی به هر چیزی که میان ما فاصله انداخت
تا پیدا شوم در آغوش تو
یا مردمی که گمم کردند
( زهرا شرفی )


‌برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۰۵
  • ۱۹۳ نمایش
  • نشر شانی

کتاب رفته ام از خویش
شاعر: صنم نافع

فقط انگار در این شهر دل من دل نیست
کم به رویام رسیده ست، خدا عادل نیست؟
نا ندارم که برای خودم اقرار کنم:
ترک تو کردن و آواره شدن مشکل نیست
لوطیان خال بکوبید به بازوهاتان
ته دریای غم کهنه ی من ساحل نیست
فلسفه، فلسفه از خاطره ها دور شدی
علتی در پسِ این سلسله ی باطل نیست
اشک می ریختم آن روز که بی رحم شدی
تا نشانم بدهی، هیچ کسی کامل نیست!

 

‌برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۴۵
  • ۱۵۲ نمایش
  • نشر شانی

کتاب بیا گناه کنیم
فرامرز عرب عامری

دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم
تا دارمت نگاه به مردم نمی کنم
من در بهشت عشق تو آدم شدم ولی
خود را خراب خوردن گندم نمی خورم


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۳۸
  • ۹۸ نمایش
  • نشر شانی