کتاب روح برکه
👇
برشی رمان روح برکه
فیلیس_ا_ویتنی
ترجمه: شراره معصومی
آن ها ایستاده بودند و به برکه نگاه می کردند. لورا تیلر به ربه کا گفت:
_ فکر کنم همسر اول آقای تیلر را می شناختی؟
زن جوان سیاه پوست زود به عقب برگشت و نگاهش را از برکه مواج گرفت. انگار از نگاه کردن به آن ناراحت می شد. بالاخره جواب داد:
_ بله مادام، او واقعا زیبا بود. مرگ او یک حادثه تاسف بار بود.
لورا به سمت پایین ساحل و لبه آب رفت:
_ میگن اینجا خیلی عمقه.
ربه کا گفت:
_ فکر کنم درسته.
و ناگهان برگشت و به نشانه حرکت گفت:
_ خانم تیلر، اینجا بدشگون است. اگر می خواهید استراحت کنید برویم بالای تپه.
لورا به برکه نزدیک تر شد و گفت:
_ مرگ ویرجینیا حادثه ی غم انگیزی بود.
و متفکرانه ادامه داد:
_ یک حادثه بود. مگر نه؟
دخترک با چشمانی از حدقه درآمده به او نگاه کرد.
لورا تکرار کرد:
_ مگر حادثه نبود؟
ربه کا جوابی نداد. برگشت و شروع کرد به دویدن. او طوری از تپه بالا می رفت مثل اینکه روحی از داخل برکه او را تعقیب می کرد.
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی آن را تهیه کنید:
http://www.nashreshani.com
- ۰ نظر
- ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۴۷
- ۲۴۳ نمایش