معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی
نویسندگان

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب شعر پرفروش» ثبت شده است

کتاب از عشق برگشته
شاعر:
حسین زحمتکش

 تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمی ماند
چه باید گفت با آن کس که می دانی نمی ماند
بمان و فرصتِ قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمی ماند
برایم قابل درک است، اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمی ماند
همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری
برای غصه خوردن نیز دندانی نمی ماند
اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم
برای دست های تنگ، ایمانی نمی ماند
اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت
به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمی ماند
بخوان از چشم های لال من، امروز شعرم را
که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی ماند


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۲ نظر
  • ۰۳ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۰۵
  • ۹۹ نمایش
  • نشر شانی

کتاب تر از باد
شاعر: پریناز سعیدی

دختران زنده به گور
با انگشتان پوسیده سرمه می کشند.
فرات
از موهایشان شروع می شود.
دست هایی که شکل هیچ آغوشی نشدند
در بشکه های نفت صادر می شوند.
گلوی ماهی ها می سوزد.
پیشانی ام را می بوسی
خاک
به شکل دامن چین دار بلند می شود
عربی می رقصد


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۱ نظر
  • ۰۱ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۲۵
  • ۸۴ نمایش
  • نشر شانی

کتاب جهیزیه خاک خورده
شاعر: امیررضا معروفی

توی هر کافه رو به هم با هر
پُک سیگار عاشقی کردیم
ما دو تا گربه ای که با سختی
روی دیوار عاشقی کردیم

ما دو تا یاکریمِ روی سیم
هدفِ سنگِ این و آن بودیم
‌گرچه هر بار سنگمان زدند
باز هر بار عاشقی کردیم

ما درون قبیله ای بودیم
که به عشق اعتقادشان کم بود
با دلی بیقرار شاد شدیم
با دلی زار عاشقی کردیم

می رسیدیم و سهممان چیزی
جز همان نقطه ی شروع نبود
ما به امید هیچ جنگیدیم
مثل پرگار عاشقی کردیم

ما دو محکوم این قبیله شدیم
حکم دادند و نیشخند زدیم
وسط دست و پا زدن روی
چوبه ی دار عاشقی کردیم


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۱ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۱۳
  • ۱۶۸ نمایش
  • نشر شانی

کتاب بايد كسي از ميان ما به كشتن كتاب برخيزد
شاعر: فرهاد وفایی

چشم هایش
شروع ویرانی
و من آن دورترین شهر زیر آوارم
که هیچ ، هیچ ، هیچ
امیدِ نجاتم نیست


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۱ نظر
  • ۰۱ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۰۸
  • ۱۷۳ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب جنوبی از تبعید

شاعر: صفیه کوهی

سفید و سرخ 
مست مست 
درپیری کلاغی که می پرد
از گلوی خواب 
تو درتو 
قار به قار 
در جنوبی از تبعیدشعر 
دست به یقه تو می شوم 
ای خیابان سائیده از ترافیک های مردد
ای حضرت جا مانده از جنون جیغ 
ای ارباب برف های بلند 
دستت را به من بده 
دستت را به من 
بلند.... بلند.... بلند..... صدای در تومی شوم.


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

  • ۰ نظر
  • ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۰۵
  • ۷۰ نمایش
  • نشر شانی

 

كتاب نيشدارو 
شاعر شروين سليماني 

در دهکده ی ما که گرفتارِ نداری ست
گویند زمستان و خزان نیز بهاری ست!

شغلِ همه مردمِ زحمتکشِ این دِه
هر چند که دیمی ست ولی مزرعه داری ست!

اما دو سه سالیست که اوضاع کساد است
هر بچه کشاورز پیِ شغلِ اداری ست

از نفت فقط سوختنش قسمتِ ما شد
شادیم که وضعیت‌مان مثل بُخاری ست!

چوپانِ جوان عاشقِ فرهنگِ اروپاست
اما پدرش شیفته ی روسِ تزاری ست!

با این که در این دهکده یک کَلّه پَزی نیست
هر کلّه که دارد دو سه جو مغز فراری ست!

آنکس که صمیمانه سه میلیارد به ما زد
چندیست که با ایل و تبارش متواری ست!

قبلا فقط انگیزه ما رنگِ خدا داشت
حالا فقط انگیزه ما رنگِ هزاری ست!

با ایده ی اصلاح یکی واردِ دِه شد
گویند ولی دکترِ امراضِ مَجاری ست!

وقتی دِهِ همسایه ما مثل بهشت است
حتی خر از این دهکده خُشک فراری ست!

می گفت نمیری بُزَکَم کُمبُزه آید
یک طایفه دلخوش به همین کُمبُزه کاری ست!

با این همه ما شکرگزارِ حَضَراتیم
این هم که نمردیم اثرِ شکرگزاری ست!

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

 

  • ۰ نظر
  • ۳۰ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۲۷
  • ۹۰ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب شب چین ستاره
شاعر: محمد علی زاده اصل

بوی تو را
در کدام فصل سال بجویم؟
به خیال دیدنت
در کدام ایستگاه
به انتظار بنشینم؟ 
مگر می شود
با عمر کوتاه گل
روزها به انتظار نشست
یا لای کهنه کتاب ها
به دنبال نشانی ها گشت.
می روم حرف دلم را
با سکوت تو معنا کنم

 

 

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

  • ۴ نظر
  • ۲۹ بهمن ۹۸ ، ۱۶:۴۰
  • ۱۱۹ نمایش
  • نشر شانی

کتاب نهنگ

۲۹
بهمن

 

کتاب نهنگ
ترانه های آرین داوودی

یه مدته خونه پر از غریبه،
پر از صداهای عجیب و غریبه
از همه بدتر اینکه دیگه دارم
اینا رو باور می کنم عجیبه
شبا یکی رو تختِ بیداریام
دنبال تار موی تصویر خودش می گرده
صبحا یه مرده رو به روی آینه
دنبال تصویر خودش می گرده
من با تو دریا رو ندیدم اما
از تو و دریا خیلی شعر گفتم
هر کی با هر لهجه ای میگه دریا
بیا و یاد چشم تو می افتم
تو مثل من نباش، امیدوار باش
به آبیای آسمون فکر کن
دم همه مدرسه ها وایسا
و به بچه ی نداشتمون فکر کن
من با تو دریا رو ندیدم اما
از تو و دریا خیلی شعر گفتم
هر کی با هر لهجه ای میگه دریا
بیا و یادِ چشم تو می افتم.

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

 

 

  • ۱ نظر
  • ۲۹ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۵۳
  • ۹۶ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب آغوشش عشق بود

عادل دانتیسم

دلم را از سر راه نیاورده ام
سر راه هر کس و ناکس ی بگذارم
و بگویم: لطفا مرا بردارید و دوستم بدارید!
شده باشد تنهایی تمامش را به دوش بکشم.
آوازه خوانِ کوچه و خیابان بشوم
دوست داشتنت را زمین نمی گذارم
جایش را هم به زور به هیچ نگاهی نمی بخشم.
راستش حتی به تو هم هیچ ربطی ندارد. 
چه برسد به دیگران
که چرا اینگونه بی رحمانه دل پایِ تو نشسته است.
اما برای خاطر جمعی هر کس که می پرسد از خلوت خودش
که مگر می شود دوست داشت اینچنین؟ 
می شود! حتی بی بوسه و آغوش هم می شود. 
حتی می شود آن قدر وفادار بود که هر کسی از لحنِ حرفهایت
بفهمد که اینجا کسی دارد عاشقی می کند.
کافیست یک دل داشته باشی که دوست داشتن را
بخواهد در تمام وحودش در آغوش بگیرد. 
من دلم را از سر راه نیاورده ام.
که به هر سلامی
به هر نگاهی، به هر کلامی
یادم برود که تو هر روز
در من حکومت می کنی.

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۲۸
  • ۸۸ نمایش
  • نشر شانی

 

کتاب دریا دارد آب می رود.
شاعر: داود سوران
71 صفحه
قطع رقعی

مرا چه به تو؟ 
دریا
هیچ وقت به رودخانه نریخته است!
همان بهتر
به زانوهای مادرم فکر کنم
و آلزایمر مادربزرگ
که تنها کلمه ی مُدرنِ خانه ی قدیمی ماست.
و اینکه
ماهی را هر وقت از آب بگیری
دریایی را در ماتم غرق کرده ای


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۲۸ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۲۶
  • ۷۱ نمایش
  • نشر شانی