معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی

با ما شعر بخوانید🌹

معرفی کتاب های نشر شانی
نویسندگان

۴۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

کتاب خراب شده

۰۶
اسفند

کتاب خراب شده
شاعر: بهزاد نجفی

تو نیستی و جهان بر سرم خراب شده
چگونه بی تو بمانم در این خراب شده؟ 
به هر دری زدم از عشق تو خلاص شوم
کنون منم، منِ از هر طرف جواب شده

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۱
  • ۸۰ نمایش
  • نشر شانی

کتاب حوا متولد آبان است
شاعر: راضیه غنجی

عشق
اتفاق عجیبی نیست
او تو را با نام کوچکت صدا می کند
تو دلت می ریزد
همین

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۰
  • ۱۰۰ نمایش
  • نشر شانی

کتاب کبریت بی خطر
شاعر: فرجام خیراللهی

سفیدی و چشمات سیاه سیاه
چشام توی شطرنج تو مات شد
روزی که موهاتو شرابی زدی
یکی دائم الخمر موهات شد

ازت ضربه خوردم هلاکم نکن
چقدر پشت پاهاتو محکم زدی
هنوز فکر سرگیجه های توام
همون لحظه هایی که دورم زدی
 
لعنت به تنهایی و تنهایی و تنهایی
لعنت به این سیگار های کنت نعنایی
لعنت به هر کی غیر من , باب دل تو بود
به فندکی که کادوی ناقابل تو بود
 
تو رو تو کدوم کوچه گم کردم و
بیا بی قراریمو سرکوب کن
به سمتم به فکر عقب گرد باش
من بخت برگشته رو خوب کن

به دادم برس , اعتیادم به تو
ریه هامو خاکستری میکنه
کدوم خونه دیوونگی منو
یه شب پیش تو بستری میکنه
 
لعنت به تنهایی و تنهایی و تنهایی
لعنت به این سیگار های کنت نعنایی
لعنت به هر کی غیر من , باب دل تو بود
به فندکی که کادوی ناقابل تو بود

فرجام خيراللهی

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۴۵
  • ۱۰۱ نمایش
  • نشر شانی

کتاب پنهان میان سه نقطه
شاعر: پویا جمشیدی

افتاده ام در ابتدای کوچه ای بن بست
از دست دارم می روم، اصلا حواست هست؟ 
بیرون زدم از خاطراتت برف می آمد
من گریه کردم آخر این قصه را باید
بعد از تو فکر روزهای آخرم باشم
بلد ار تو فکر ضجه های دفترم باشم
بعد از تو چشمم دفترم را آبیاری کرد
بعد از تو تهران پا به پایم بی قراری کرد
بعد از تو راهی از جهنم رو به من وا شد
بعد از تو بهمن بدترین میدان دنیا شد
بعد از تو دیگر آرزوهایم زمین خوردند
بعد از تو با پای خودم نعش مرا بردند
بعد از تو من زانو زدم، آینده را کُشتم
دیوار می زد هی خودش را بر سر و مُشتم
بعد از تو در من اشتیاقِ زنده ماندن، مُرد
کابوسِ تنهاتر شدن آینده ام را خورد

از دور می بینمت این آخرین بار است
دنیا به ما یک زندگی کردن بدهکار است
غمگینم، از آینده از تقدیر، غمگینم
دارم تو را در خاطراتم خواب می بینم
می فهمم این رفتن برایت آخرین راه است
دیوار من از زندگی یک عمر کوتاه است
من رفتنت را با دو چشم بسته ام دیدم
از بوسه هایت لا به لای گریه فهمیدم
قد زمستانی ترین روز خدا سردی
تا گریه کردم، گریه کردی... بر نمی گردی؟ 
اسم تو را در شعرهایم خط خطی کردم
وقتی نباشی من به دنیا بر نمی گردم
باران ببارد آسمان عطر تو را دارد
بغضت گریبان می درد تا صبح می بارد
لبخند دادم می زنم با اینکه دلتنگم
دارم برای زندگی با مرگ می جنگم
می بوسمت از دور، این رشته محکم نیست
می بوسمت با اینکه لب های تو سهمم نیست
می بوسمت، می بوسمت، تا درد پا بر جاست
دلواپسم، دلواپسی از خنده ام پیداست

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۳۸
  • ۱۲۵ نمایش
  • نشر شانی

کتاب چند نفر غمگینم
شاعر: طاهره خنیا 

سلامتیِ خودت! لب بزن که توت بریزد
بخند توی رگ شهر ابسولوت بریزد
چقدر چشم که سنجاق خورده بر گرهِ موت
گشوده باش که سرشانه ات بلوط بریزد
 بخند با لبِ جا دکمه های پیرهنت تا
هراسِ قله نوردانت از سقوط بریزد
سلامتیِ خودت با لبِ شرابیِ بی رژ
بزن به مستی و... گیرم که آبروت بریزد
سکوت کردی و هر خرده سنگ پل زد و سد شد
بخوان که زیر صدایت پلِ سکوت بریزد
زنی و ذائقه ی شهر تازه می شود از تو
اگر تو تن بتکانی چنانکه بوت بریزد
بخوان، به نام خودت، تاک ها دخیل ببندند
به خون تازه که می خواهد از گلوت بریزد


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۳۶
  • ۱۰۰ نمایش
  • نشر شانی

👇

برشی از رمان اناربانوی من
نویسنده: عاطفه خزلی

_ محو صورت من شدی؟

_ چرا سیر نمی شم از دیدنت؟ از وقتی خودم و شناختم،
نفس کشیدنم برای عطر وجود تو بوده...
از وقتی روی پا ایستادم که
دستام توی دستای تو بوده...
دوست داشتن تو مثل نفس کشیدن می مونه
و هیچ وقت برام یه احساس زودگذر و بچه گانه نبوده،
وگرنه با یه تنبیه مامان و یه اخمِ بابا تموم می شد.
اما نشد، چون عاشقت شدم، عادت نبود برام.

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۳۳
  • ۸۱ نمایش
  • نشر شانی

کتاب مردی به نام اوه
فردریک بکمن
مترجم: فاطمه عزتی سوران

این کتاب که در سال ۲۰۱۲ انتشار یافت، اولین رمان بکمن است.
در زمان انتشار مورد استقبال قرار گرفت و هنوز هم
در زمره پُرفروش ترین کتاب های جهان به حساب می آید.
رمان مردی به نام اوه تاکنون به ۳۰ زبان زنده ی دنیا ترجمه شده است.
"هانس هولم" بر اساس رمان مردی به نام اوه فیلمی ساخت
که در سال ۲۰۱۶ در آمریکا به اکران سینما درآمد. 
رمان مردی به نام اوه چهار فصل دارد
و هر فصل با یک عنوان آغاز می شود. 
داستان از این قرار است که مردی ۵۰ ساله به نام اوه،
همسرش سونیا را در اثر سرطان از دست داده است.
و او را اجباری بازنشسته کرده اند تا
از نیروهای جوان استفاده کنند.
اوه که علاقه ی زیادی به همسرش داشته
پس از مرگ او امیدی ندارد 
و در فکر خودکشی است.
هر دفعه که می خواهد خودکشی کند
دیگران جلوی این اقدام او را
ناخواسته و ندانسته می گیرند.
در طول داستان مخاطب با گذشته ی اوه آشنا می شود.
و در جریان زندگی و آشنایی اش با سونیا قرار می گیرد. 


 برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۰۶:۵۱
  • ۸۸ نمایش
  • نشر شانی

کتاب قمارباز

۰۵
اسفند

کتاب قمار باز
فئودور داستایوفسکی
مترجم: مریم صالحی


قمارباز داستان کوتاهی از داستایفسکی به رولت می باشد
که الهام بخش نوشتن این رمان شد.
نویسنده هنگام نوشتن این کتاب تحت مهلت سختی برای
بازپرداخت بدهی اش ناشی از قمار بود.
قمار باز یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است.
که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در 
مدت ۴۶ روز نگاشته شده است.
داستان رمان ماجرای خانواده ای روس است
که بر اثر تحولات و بی لیاقتی ها ثروت انبوه خود را از دست داده
و مجبور به مهاجرت در شهر دیگری شده اند.
راوی داستان که معلم این فرزندان است،
داستان را در حالی روایت می کند، 
که یا از قمارخانه برگشته است
یا در راه قمارخانه است.
وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد
مدام در اندیشه قمار است و آن را
تنها راه محقق شدن آرزوهایش می داند. 


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۰۶:۴۸
  • ۸۵ نمایش
  • نشر شانی

کتاب معلق

۰۵
اسفند

کتاب معلق
مسعود کاظمی


با رفتنت بانوی من جز مرگ مرهم نیست
چون زندگی بی تو برایم جز جهنم نیست
در روز تنها سایه ام را دارم و تنهام
شب ها کمی تنهاترم، چون سایه ای هم نیست
مردی که با تو شوق عمری زندگی را داشت
دیگر برای زندگی کردن مصمم نیست
گفتند هرگز کوه ها از هم نمی پاشند
آن قدرهای هم شانه های مرد محکم نیست
عمری پی یک فرصتی بودم برای عشق
اما همیشه فرصت خوبی فراهم نیست.

 

برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۰۶:۴۵
  • ۷۰ نمایش
  • نشر شانی

کتاب طرقه

۰۵
اسفند

کتاب طُرقه
شاعر: وحید جلالی

از گلی رنگ و بو نمی خواهم
از کسی پرس و جو نمی خواهم
می نشینم به کنج خلوت خویش
بعد از این های و هو نمی خواهم
هر کس از هر کسی که پیغامی
می رساند، بگو نمی خواهم
آرزو هم سراب موهومی است
من دگر آرزو نمی خواهم
چیزی از بختِ مضحک مست
پستِ بی آبرو نمی خواهم
من دگر بعد از این خودم را
با آینه رو به رو نمی خواهم
او که دیگر مرا نمی خواهد
من خودم را چو او نمی خواهم
چشم در چشم آینه تا چند؟ 
من چیزی جز از او نمی خواهم


برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1

همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 

http://www.nashreshani.com

  • ۰ نظر
  • ۰۵ اسفند ۹۸ ، ۰۶:۴۳
  • ۱۰۷ نمایش
  • نشر شانی